اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی

اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی

اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی

اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی

اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی
اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب پنجم محرم – علی فردوسی عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند رسی

اشعار شب پنجم محرم –  علی فردوسی

 

عجیب نیست که سوی عمو شتاب کند

پدر ندیده عمو را پدر خطاب کند

 

رسیده وقت حنا بستنش ولی هیهات

محاسنی که ندارد به خون خضاب کند

 

چگونه تاب بیارد که آب آبِ حرم

اگر که جنس دل از سنگ سخت، آب کند

 

قسم به حضرت حق، "لا اُفارِقُ عُمّی"

مگر که مرگ بیاید مرا مجاب کند

 

رسید و دست سپر کرد تیغ را که عمو

به روی مردی اش از کودکی حساب کند

 

اگرچه دیدن داغ عزیز جانسوز است

همیشه داغ جوان بیشتر کباب کند

 

چه عشقبازی نابی، خدا نکرده مباد

که تیر حرمله ها کار را خراب کند

 

هنوز پشت لبش سبز نیست سرو جوان

تبر دریغ، چه با شاخ و برگ شاب کند

 

امانت است پسر، وای اگر حسین به حشر

ز شرم روی حسن چهره در نقاب کند

 

شود به خون جوان دست و دامن آلوده

خدا بخواهد اگر خاک را عذاب کند

 

علی فردوسی


تعداد بازديد : 185
دوشنبه 27 مهر 1394 ساعت: 10:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف