آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت د

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد

آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد

هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد
سن و سال لشکر تو خواهرت را میکشد

من خودم غمگینم و لبریزم از دلشوره ها
اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد

بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها
تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد

شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن
غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد

کرد اسفندی برایم دود و دستم را گرفت
عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد

باورش سخت است پایان قرار ما دو تاست
روزهای آخر تو خواهرت را میکشد
 

بی گمان این خاک تعبیر همان خواب من است
بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد

از همه شمشیرها سهمی به جسمت میرسد
پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد

روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه
سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد

واقعا سخت است فکرش را نمیخواهم کنم
ناله های مادر تو خواهرت را میکشد

 شاعر:محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 299
پنجشنبه 23 مهر 1394 ساعت: 16:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف