مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �

مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �

مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �

مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �

مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �
مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است دوباره فصل جنون مرا رقم زده است دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد �

مُحرم آمد و در سینه،خیمهْ غم زده است
دوباره فصل جنون مرا رقم زده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد
وَ غم به گنبد قلبِ غمین عَلَم زده است

به هر حسینیه گویی حسین..حرم آنجاست
که دوست در دل عُشّاق خود حرم زده است

عجب دروغ بزرگیست، بی تو دم زدن از عشق
هر آنکه از تو سروده؛ ز عشق دم زده است

بدون شک به بهشت خدا رسد آخر
کسی که در جهت “مَنْ بَکی” قلم زده است

به بیت بیت سروده ز محتشم آقا
حرارتی بده افزون به آتشم آقا

وحید دکامین


تعداد بازديد : 35
شنبه 18 مهر 1394 ساعت: 11:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف