تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
حضرت زینب(س)-اربعین
شکسته بال ترینم، کبود می آیم
من از محلۀ قوم یهود می آیم
از آن دیار که من را به هم نشان دادند
به دست های یتیمت دو تکه نان دادند
از آن دیار که بوی طعام می پیچید
از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید
کسی که سنگ به اطفالِ بی پدر می زد
به پیش چشم علمدار بیشتر می زد
از آن دیار که چشمان خیره سر دارد
به دختران اسیر آمده نظر دارد
از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند
تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند
به کودکی که یتیم است خنده سر دادند
به او به جای عروسک سَر پدر دادند
به جای آن همه گل با گلاب آمده ام
من از جسارت بزم شراب آمده ام
از آن دیار که آتش به استخوان می زد
به روی زخم لبان تو خیزران می زد
تعداد بازديد : 249
جمعه 23 دی 1390 ساعت: 23:36
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط mina در تاریخ 1391/09/06 و 22:15 دقیقه ارسال شده است | |||
گفتمش نقاش را نقشي بکش از زندگي ... با قلم نقش حبابي بر لب دريا کشيد گفتمش چون مي کشي تصوير مردان خدا ... تک درختي در بيابان يکه و تنها کشيد گفتمش نامردمان اين زمان را نقش کن ... عکس يک خنجرزپشت سر پي مولا کشيد گفتمش راهي بکش کان ره رساند مقصدم ... راه عشق و عاشقي , مستي ونجوا را کشيد گفتمش تصويري از ليلي ومجنون رابکش ... عکس حيدر در کنار حضرت زهرا کشيد گفتمش بر روي کاغذ عشق را تصوير کن ... در بيابان بلا، تصوير يک سقا کشيد گفتمش از غربت ومظلومي ومحنت بکش ... فکر کرد و چهار قبر خاکي از طه کشيد گفتمش سختي ودرد وآه گشته حاصلم ... گريه کردآهي کشيد وزينب کبري کشيد گفتمش درد دلم را با که گويم اي رفيق ... عکس مهدي راکشيد و به چه بس زيبا کشيد گفتمش ترسيم کن تصويري از روي حسين گفت اين يک را ببايد خالق يکتا کشيد |