تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
محمد قاسمی كس نفهميد كه عُمرَش به چه مِنوال گذشت ؟ آنكه روز و شب او كُنج سيه چال گذشت چارده سالْ بلا
كس نفهميد كه عُمرَش به چه مِنوال گذشت ؟
آنكه روز و شب او كُنج سيه چال گذشت
چارده سالْ بلا، زجر، شكنجه، دشنام
چارده سال كه اندازه ي صدسال گذشت
غنچه ی بوسه يقيناً به لبش مي خُشكد
عُمرِ بابايي اگر دور ز اطفال گذشت
شب ظلماني و زندان پي زندان، يعني
فرصت ديدن آن كوكب اقبال گذشت
غير يك پرده كه افتاده زمين هيچ نديد
هركس از پهلوي اين كعبه ي آمال گذشت
"الف"سرو بلنداي وجودش از غـــم
تا شدآن قدركه حتّيٰ كمر از"دال"گذشت
زَهر كُشتش تَه مطموره ي تاريك و نَمور
واي من ! شعر چرا از لبِ گودال گذشت ؟
كربلا ! زلزلتِ ألارض ! چه آمد به سرش ؟
حرفهايي ست كه در سوره ي زلزال گذشت
تيرها، يك كفن از پَر به تنش پوشاندند
خنجر از حنجره اش، آه به جنجال گذشت
چون سرش رفت سر نيزه ی "دنياخواهان"
كار از غارت گهواره و خلخال گذشت
محمد قاسمی
تعداد بازديد : 89
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت: 10:10
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب