دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و

دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و

دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و

دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و

دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و
دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت بی حیائی غضب آلوده که در آتش و

 دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت

پایی  از راه رسید و  جلویت پا انداخت

بی حیائی غضب آلوده که در آتش و دود

ضربه ای زد به در خانه و در را انداخت

آمد و با دل پر کینه و با بی ادبی...

ریسمان دور سر حضرت مولا انداخت

شاعر:محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 79
چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 13:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف