مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا
مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش

مدینه بود و غم و غصه های بسیارش

مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش

مدینه بود و پر از تیرگی و فکر و نفاق

و  غربتی که شده هر دلی گرفتارش

مدینه بود  ولی از تمام  مردم  آن

کسی نکرد مراعات  حال بیمارش

مدینه بود و چهل تن به یک نفر-که نبود

در ازدحام و کشاکش کسی طرفدارش

مدینه بود و  در خانه ای پر از هیزم

دریکه سرخ شدازهرم شعله مسمارش

نمی شود به زبان هم بیاورم؛  چه کنم؟

مصیبتی که خدا هم شده عزادارش

میان کوچه چگونه؟ چه شد؟ نمیگویم

تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش

چه ضربه ای!چه شتابی!عجب گل رویی

که آب شد دل سنگی سخت دیوارش

شاعر: محمدحسن بیات لو

 


تعداد بازديد : 119
چهارشنبه 05 فروردین 1394 ساعت: 13:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف