تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش
تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود با تولا و تبری بالِ ما وا می ش

تشنه لب وقتی به سوی حوض کوثر می رود

می شود سیراب، از آنجا مطهر می رود

 

با تولا و تبری بالِ ما وا می شود 

بال ما که وا شود راحت به محشر می رود 

 

در عوض آنکه ندارد مهر حیدر را به دل

هر کجا هم که رود، با دین کافر می رود

 

روضه ها جایی است که چشمانِ ما تر می شود 

پس فقط معراج، هر چشمی که تر شد می رود 

 

بال و پرهای ملایک هم که معراجی نشد 

هر که گریان شد در اینجا، با پیمبر می رود

 

جهل گاهی از سر بی غیرتی گُل می کند

مثل آن جاهل که با هیزم سوی در می رود

 

پشت در ماندن خودش ناراحتی می آورد

خواه یا ناخواه، اینجا حوصله سر می رود

 

حوصله سر که ‌رود، در با لگد وا میشود

پشت در هرکس بماند زیر آن در می رود 

 

اولش معلوم بود و آخرش معلوم بود

چارچوبِ در خلاصه سمت مادر می‌رود

 

مادر از افتادنش دارد خجالت می کشد

همسرش هم اشک می بارد خجالت می کشد

 

شاعر:رضاباقریان

 


تعداد بازديد : 107
شنبه 01 فروردین 1394 ساعت: 10:23
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف