من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را

من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را

من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را

من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را

من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را
من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را
من نمیدانم چرا این روزها غم بیشتر
می گزارد روی زخم کهنه مرهم بیشتر 
پرچم مشکی عوض کرده ست حال کوچه را
بر در و دیوار جا خوش کرده ماتم بیشتر
سخت می گردد پی راهی که در خود بشکند
در گلوی بغض می گردد صدا بم بیشتر
عشق بی پروا ترست و دیده بارانی تر ست 
روزی اشک ست حتی از محرم بیشتر 
حرف باباها به جای خود ولی این روزها
حرف مادرهاست در خانه مقدم بیشتر
در حصار باغچه باران که میبارد فقط
می نشیند روی برگ یاس شبنم بیشتر 
*****
چای را دم می کند مادر، چقدر این روزها
در هوای روضه می چسبد به آدم بیشتر
 
سید جواد میرصفی

 


تعداد بازديد : 231
سه شنبه 19 اسفند 1393 ساعت: 10:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف