یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های

یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های

یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های

یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های

یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های
یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا امام رضا... نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را میان جاذبه های

یا امام رضا...

نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را

نشد بپوشم از این عشق دیده های ترم را

میان جاذبه های زیاد عکس حریمت

هماره جلب خودش کرده گنبدت نظرم را

فراق این همه حقم نبود حق بده آخر

ببین که هجر تو طرحی ز خون زده جگرم را

دوباره راه مرا خوانده سوی مشهد و من هم

به شوق وصل تو آغاز می کنم‌سفرم را

رهین مرحمت دست سرنوشت خودم که

 به سوی کوی تو انداخت آخرش گذرم را

 کبوترم ، به نشانی، مرا به نام خودت کن

به مهر این عتبه رنگ زن تو بال و پرم را

بکش به آتش عشقت مرا ز باب محبت

سپس نشین به نظاره نمای شعله ورم را

چه میشود که تو خاکسترم کنی و پس از آن

دهی به دست نسیم سحر خودت اثرم را

چه افتخار بزرگی است زیر پای تو مردن

بشیر کو که برد سوی موطنم خبرم را

بدان که در پی سودم ،فقط به فکر خودم چون

نشد که جان طلبی من کنم دریغ سرم را

 

حسین واعظی


تعداد بازديد : 93
دوشنبه 18 اسفند 1393 ساعت: 12:06
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف