تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
ازناله های هرسحرت گریه میکنم
بر زندگی مختصرت گریه میکنم
دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام
از بس برای چشم ترت گریه میکنم
پا می شوی ز جای خودت آه میکشی
از دست دست برکمرت گریه میکنم
بال و پرشکسته خود را تکان مده
از درد زخم بال وپرت گریه میکنم
قامت کمان وخسته و پهلو شکسته ای
ازاین همه بلا به سرت گریه میکنم
پلکی نمی زنی، نفست بند آمده
بر حال و روز محتضرت گریه میکنم
جارو به دست میشوی و کار می کنی
از حالت خم کمرت گریه میکنم
شاعر:محمد حسن بیات لو
تعداد بازديد : 117
دوشنبه 11 اسفند 1393 ساعت: 10:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب