ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا

ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا

ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا

ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا

ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا
ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ازناله های هرسحرت گریه میکنم بر زندگی مختصرت گریه میکنم دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام از بس برا

 ازناله های هرسحرت گریه میکنم

بر زندگی مختصرت گریه میکنم

دیگر به گریه های شبت خو گرفته ام

از بس برای چشم ترت گریه میکنم

پا می شوی ز جای خودت آه میکشی

از دست دست برکمرت گریه میکنم

بال و پرشکسته خود را تکان مده

 از درد زخم بال وپرت گریه میکنم

قامت کمان وخسته و پهلو شکسته ای

ازاین همه بلا به سرت گریه میکنم

پلکی نمی زنی، نفست بند آمده

بر حال و روز محتضرت گریه میکنم

جارو به دست میشوی و کار می کنی

از حالت خم کمرت گریه میکنم

شاعر:محمد حسن بیات لو


تعداد بازديد : 117
دوشنبه 11 اسفند 1393 ساعت: 10:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف