مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما

مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما

مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما

مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما

مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما
مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته خاکستر تو پشت در خانه ریخته اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود اما

مشتی پَر از تو مانده که در لانه ریخته

خاکستر تو پشت در خانه ریخته

اصلأ بنا نبود که ظلمی بنا شود

اما چه شد که اینهمه ویرانه ریخته

همدست بوده اند!در و دیوار و بعد از آن

از پیلۀ وجود تو پروانه ریخته

در پیش چشم ساقی کوثر سبو شکست

یعنی تمام بادۀ میخانه ریخته

ای حامی علی، در این کوچه های شهر

از تو چقدر غیرت مردانه ریخته

شکرت خدا نبوده نبی و ندیده که

نیلوفرانه ساقه ی ریحانه ریخته

مادر ببین به موی پریشان دخترت

ناباورانه حسرت یک شانه ریخته

این روزهای بعد تو تنها کنار چاه

حیدر شبانه اشک غریبانه ریخته

با گریه گفت:فاطمه یادت بخیر وحیف

مشتی پراز تو مانده که در لانه ریخته

 

شعر:محمد جواد مهدوی

 


تعداد بازديد : 81
دوشنبه 11 اسفند 1393 ساعت: 10:50
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف