مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت

مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت

مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت

مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت

مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت
مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مادری هستم که ازاده پسرها داشتم همسری هستم که در عالم علم افراشتم از امیر المومنین الگوی دین برداشت

مادری هستم که ازاده پسرها داشتم
همسری هستم که در عالم علم افراشتم
از امیر المومنین الگوی دین برداشتم
پای جای پای زهرای علی بگذاشتم
امدم در خانه ی عصمت وفا اموختم
از صفای بیت زهرایی صفا اموختم
منکه مرهون دعاهای پیمبر بوده ام
سالها در حسرت دیدار حیدر بوده ام
عاشق و بیتاب بیت ال کوثر بوده ام
بی قرار روی یک دختر و مادر بوده ام
حیف زهرا را ندیدم لیک دور از محضرش
اولین دیدار گشتم دست بوس دخترش
دختری دیدم چه دختر پای تا سر فاطمه
زینبی دیدم چه زینب از بلایی واهمه
داشت روز و شب سخن از قصه ای پر ابتلا
داستان کربلا می گفت پیش از کربلا
خیز و بالین کنیزت هم بیا یا فاطمه
السلام ای یار بی همتای مولا فاطمه

 

حمید کریمی


تعداد بازديد : 107
سه شنبه 28 بهمن 1393 ساعت: 13:30
نویسنده:
نظرات(2)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط سید رضا موید خراسانی در تاریخ 1393/11/28 و 20:27 دقیقه ارسال شده است

سید رضا موید خراسانی

ﺳﻼ‌ﻡ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺷُﮑﻮﻩ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺑﺰﻡ ﺟﻼ‌ﻝ!
ﺑﺰﺭﮒ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﺁﺯﺍﺩﻩ، «ﻧﺎﻓﻊ ﺑﻦ ﻫﻼ‌ﻝ»
ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺣﺴﯿﻨﺶ ﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﺻﺤﺎﺏ
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺪﺡ ﺳﺮﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻧﺎﻃﻘﻪ، ﻻ‌ﻝ؟
ﺑﻪ ﻧﻄﻖ ﻣﺤﮑﻢ ﺧﻮﺩ، ﺷﺎﻡ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ
ﺑﺒُﺮﺩ ﺯ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﻗﻠﺐ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ، ﻣﻼ‌ﻝ
ﺑﮕﻔﺖ: ﺑﯽ ﺗﻮ ﺣﺴﯿﻦ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺍﺳﺖ، ﺣﺮﺍﻡ
ﺯﻫﯽ! ﮐﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﻣﺘﺪﺭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺣﻼ‌ﻝ، ﺣﻼ‌ﻝ
ﺯ ﺑﯿﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﯼ ﺍﻭ، ﺧﺼﻢ ﺭﺍ ﻧﺒﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ
ﺯ ﺿﺮﺏ ﻧﯿﺰﻩ ﻭ ﺗﯿﻐﺶ، ﻋﺪﻭ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻣﺠﺎﻝ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻮﺏ ﺗﯿﺮ، ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻧﺸﻮﺩ ﺿﺮﺏِ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ، ﭘﺎﻣﺎﻝ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﺘﺎﻝ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ، ﺍﺳﯿﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﻧﮑﺮﺩ ﺗﺬﻟّﻞ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻗﻮﻡ ﺿﻼ‌ﻝ
ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﺴﺘﻨﺪ
ﮐﻪ ﺭﺷﺘﻪ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ﺟﺎﻧﺶ ﺯ ﺗﯿﻎ ﺑﮕﺴﺴﺘﻨﺪ

ﺳﯿﺪ ﺭﺿﺎ ﻣﻮﯾﺪ


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف