از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه

از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه

از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه

از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه

از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه
از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از آتش نبودن تو شعله ور شدم دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند با خنده ه

از آتش نبودن تو شعله ور شدم

 دنبال نیزه ی سر تو دربه در شدم

 یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند

 با خنده های قاتل تو همسفر شدم

 باور نکردنیست که من زنده ام هنوز

 با اینکه بعد کشتن تو محتضر شدم

 در این سفر حقیر شدم نیمه جان شدم

خسته شدم شکسته شدم مختصر شدم

 در علقمه اگر که شکسته کمر شدی

 در کوچه های شام خمیده کمر شدم

وقتی که تازیانه به طفل تو می زدند

 با جان و دل برای تن او سپر شدم

 بالا سر مزار اباالفضل می روم

 خیلی پس از شهادت او خون جگر شدم

یک حرف می زنم فقط از طول این مسیر

 من مورد اهانت هر رهگذر شدم

 

شاعر : محمد حسن بیاتلو


تعداد بازديد : 175
یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت: 7:47
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف