اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف

اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف

اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف

اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف

اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف
اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اگر چه نور چشمان ترش رفت به دريا زد يل آب آورش رفت دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه سوي مقتل غريب مادرش رف

 
 
اگر چه نور چشمان ترش رفت
به دريا زد يل آب آورش رفت
 دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه
سوي مقتل غريب مادرش رفت 
*****
بكش دستي به قلب زار زينب
مدد كن بر دل خونبار زينب
به امدادم بيا سالار قلبم 
كه افتاده گره در كار زينب
*****
پس از پژمردن يك باغ لاله
شده كار دل من آه و ناله
بگير اين نيمه جانم را وليكن
نپرس از حال زهراي سه ساله
*****
ز جا برخيز اي غمخوار زينب
كه رفت از دست چشم تار زينب
نمي داني كه در راه اسارت
چه آمد بر سرم سالار زينب

 


تعداد بازديد : 123
جمعه 14 آذر 1393 ساعت: 9:30
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط حمید کریمی در تاریخ 1393/09/22 و 1:59 دقیقه ارسال شده است

حمید کریمی

خوش اومدی مسافر من
شکسته این بال و پر من
زخم تموم پیکر من
از دست دشمن گله دارم
خاطره از قافله دارم
کف پاهام ابله دارم
بابای مهربونم
ببین رمق ندارم
تو رو چطور ببینم
با این چشای تارم
سه ساله هستم اما
ببین که خیلی پیرم
با دیدن سر تو
اروم اروم میمیرم
بدون تو ای تا رو پودم
یه نیمه شب گم شده بودم
حالا ببین چقدر کبودم
از معجر و گوشواره هامون
سوغاتی بردن ای باباجون
برای دختر بچه هاشون
با اشک خود می شورم
لب های پر زخونت
بزار که صورتم رو بابا بدم نشونت
ارزومه که یک بار
بابا بگم دوباره
لکنت زبون گرفتم
گل تو جون نداره


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف