کرب و بلا را لرزاند...

کرب و بلا را لرزاند...

کرب و بلا را لرزاند...

کرب و بلا را لرزاند...

کرب و بلا را لرزاند...
کرب و بلا را لرزاند...
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کرب و بلا را لرزاند...

کربلا جنگ به پا گشته و اصحاب همه
بی امان رفتند میدان، بهر پور فاطمه(س)

یک به یک شهد شهادت همگی نوشیدند
با تن غرقه به خون، رخت شرف پوشیدند

نوبت اهل حرم شد که به میدان بروند
با لب تشنه به جنگ خود شیطان بروند

ناگهان مرد جوانی ز حرم بیرون شد
همه ی دشت که هیچ، کون و مکان مجنون شد

رجزش زلزله شد دشت بلا را لرزاند
قدم مرد جوان کرب و بلا را لرزاند

مثل طوفان شد و موجش به تلاطم آمد
صاعقه شد به سر خرمن گندم آمد

آمده باز ستاند نفس لشکر را
مثل جدش بکند باز در خیبر را

رجز حیدری اش در دل دشمن خون شد
زد به قلب سپه، از آن طرفش بیرون شد

هرکه آمد به مصافش، تن او بی سر شد
نخوت زندگی و شوکت او آخر شد

لشکر کفر همه قهر نبردش شده اند
در پی حیله ای از بهر نبردش شده اند

کوفیان باز همه دست به نیرنگ زدند
دوره اش کرده و از دور به او سنگ زدند

عطش آفت شد و بر جان علی اکبر(ع) شد
قدرتش لحظه به لحظه، کمتر و کمتر شد

ناگهان مرد پلیدی به سرش آهن زد
اسب او هی شد و بر قلب دوصد دشمن زد

هرکه هرچه داشت آنجا به تن او جا کرد
سنگ و تیغ و تیر آنجا، عقده ها را وا کرد

خون پاکش به سر اسب و دل صحرا ریخت
ناله ی وا اَبَتایش دل مولا را ریخت

آمد از قلب حرم بر سر بالین پسر
به دلش زخم غم و ، به رخش اشک بصر

پدر اینجا پی اعضای پسر می گردید
آن طرف حرمله بر اشک پدر می خندید

گفت یارب تو گواه من و این لشکر باش
در قیامت منتقم بهر علی اکبر(ع) باش

علی نظری(محب الحسن)
خرم آباد – آبان ماه 1393
التماس دعای فرج...


تعداد بازديد : 71
چهارشنبه 05 آذر 1393 ساعت: 0:27
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف