یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�

یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�

یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�

یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�

یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�
یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا ابالفضل... نبود راهی از خیمه تا علقمه تو رفتی و دق کرد این عقربه گمونم سرت میره رو نیزه ها گمونم قمر باز در عقربه علمدارم امروز شد مشک دا�

یا ابالفضل...

 نبود راهی از خیمه تا علقمه

تو رفتی و دق کرد این عقربه

گمونم سرت میره رو نیزه ها

گمونم قمر باز در عقربه

 

علمدارم امروز شد مشک دار

کسی تشنه تر از تو، تو دشت نیست

ردت کردم از زیر قرآن ولی

از این راه پر تیر، برگشت نیست

 

عجب درد بی رحمیه داغ تو

به این درد عادت نکردم هنوز

تا از روی زین خوردی روی زمین

ببین راست قامت نکردم هنوز

 

تا که چشمتو دور دیدن همه

زدن ما رو اونقدر که گفتن نداشت

همون بهتر تیر چشماتو زد

آخه سیلی خوردن که دیدن نداشت

 

کلاه خودت افتاد روی زمین

زیر سم اسبا چقدر له شده

زبونم بشه لال آب آورم

تنت زیر پاها چه بد له شده

 

من از ترس زخمهای کاری تو

تکونت ندادم، نپاشی ز هم

تو رو جا گذاشتم توی بی کسی

می ترسیدم عباس، جداشی ز هم

تعداد بازديد : 69
پنجشنبه 15 آبان 1393 ساعت: 10:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف