|
اشعار اربعین - مدح و مصیبت حضرت زینب (س) - علی اکبر لطیفیان
ای اذان پر از نماز حسین جا نماز همیشه باز حسین
نام سبزت ، اقامه ی زهرازندگی ات ادامه ی زهرا
مثل بیت الحرام، یا زینبواجب الاحترام ، یا زینب
ذکر ایاک نستعین لبمآیه های تو هم نشین لبم
حضرت مریم قبیله ی ما آیة الله ِ ما، عقیله ی ما
ما دو آئینه ی مقابل هم جلوه های پر از تکامل هم
بال یکدیگریم، در همه جاتا خدا می پریم ، در همه جا
ای حیات دوباره ی هستیزینت گوشواره ی هستی
پر من بال من کبوتر من سایه بان همیشه ی سر ِ من
پیشتر از همه رجز خواندیبیشتر زیر نیزه ها ماندی
تو ابوالفضل در برابرمیتو حسین دوباره ی حرمی
عصمت الله ، دختر زهراآن زمانی که آمدیم اینجا
چشمت هایت سپیده ی ما بودپای تو روی دیده ی ما بود
از برایم تو خواهری کردیخواهری نه که مادری کردی
به تو ام الحسین باید گفتمحور عالمین باید گفت
آفتاب غروب خیمه ی من ضلع گرم جنوب خیمه ی من
ای پریشانی به دنبالمالتماس کنار گودالم
ای فدای غرورِِ دلخور تودر نگاه فرار چادر تو
صبح فردای بعد عاشوراده نفر از قبیله هایِ زنا
روی شن ها تن مرا بستندنعل تازه به اسبها بستند
بدنم را به خاک تن کردندمثل یک لایه پیرهن کردند
یک نفر فیض از حضورم بردیک نفر نیز در تنورم برد
ای ورق پاره های تا خوردهزائر این زمین جا خورده
رنگ و روی شما پریده نبودبالهای شما بریده نبود
بعد یک انتظار برگشتیسر ظهر ِ قرارا برگشتی
ماه رفتی و هاله آمده اییاس رفتی و لاله آمده ای
از چه داری به خویش می پیچی نکند بی سه ساله آمده ای؟
ای غریب همیشه تنهایمآفتاب نجیب صحرایم
پیش چشمان خیره ی مردمصبح دلگیر روز یازدهم
دختران مرا کجا بردی؟اختران مرا کجا بردی
ای مناجات خسته حرف بزنای نماز شکسته حرف بزن
با من از خارهای جاده بگواز اسیریِ خانواده بگو
از کبودی دست های عرباز تماشای بی حیای عرب
راستی از سفر چه آوردی ؟غیر از این چند سر چه آوردی؟
آن پرت را بگو که پس دادند؟معجرت را بگو که پس دادند؟
آن شبی که کنارتان بودممیهمان بهارتان بودم
دخترم در خرابه ای که نخفتدر گوشم چه چیزها که نگفت
حال از این نگات می پرسماز همین چشمهات می پرسم
ای وقار شکسته ی عباساقتدار شکسته ی عباس
سر بازار ازدحام چه بود؟ماجرای کنیز و شام چه بود؟***علی اکبر لطیفیان***
تعداد بازديد : 243
جمعه 16 دی 1390 ساعت: 8:22
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)