تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
پر ميزند دلم به هواي نگاهتان
تا كربلا-به شهر شما- بارگاهتان
تا اينكه خرج بزم عزاي شماشوم
عمريست ميشودكه نشستم به راهتان
از كودكي درون حسينيه بوده ام
بوده سرم به سايه ي چتر پناهتان
يا نميشودكه براي سعادتم
من هم شوم غلام غلام سياهتان
اينجاهمه براي شماگريه ميكنند
ازماجراي بي كسي وسوزآهتان
من آب ميشوم زخجالت كه آن غروب
يك نيزه ي شكسته شده تكيه گاهتان
اي واي من كه بوي گل ياس ميدهد
هر قطره خون خاكي آن قتلگاهتان
تنهاترين امام، شهيد بدون سر
با ما كسي نگفت چه بوده گناهتان
شاعر : محمد حسن بیات لو
تعداد بازديد : 65
پنجشنبه 24 مهر 1393 ساعت: 12:42
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب