تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
محشر
ای برافروخته از عشق رخت اختر ماخاطراتی است ز دریای غمت دفتر ما
از سرت بر سر نی سرّ خدا سر میزد
ای حسین ای اثر بندگیات بر سر ما
آتشی بر دل هر خشک وتر انداخته است
ماجرای لب خشک تو و چشم تر ما
ز شهیدان به خون خفته کویت ما راست
خاطراتی که نخواهد رود از خاطر ما
کاش میسوختم از سوز غمت تا شاید
ببرد باد به صحرای تو خاکستر ما
به سراپای تو ای مظهر ایثار قسم
که غمت شعله فکنده است ز پا تا سر ما
دیگران را غم محشر بود و ما را نیست
چون که آغاز به نام تو شود محشر ما
سر پرواز به کویت همه داریم ولی
بستهاند ای پسر فاطمه بال و پر ما (سید رضا مؤید)
راسخون
تعداد بازديد : 169
جمعه 16 دی 1390 ساعت: 8:14
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب