تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
خون به
چون تیر عشق جا به کمان بلا کنداول نشست، بر دلِ اهل ولا کند
در حیرتند خیره سران از چه عشق دوست
احباب را به بند بلا مبتلا کند
بیگانه را تحمل بار نیاز نیست
معشوق، ناز خود همه بر آشنا کند
تن پرور از کجا و تمنّای وصل دوست
دردی ندارد او که طبیبش دوا کند
آن را که نیست شور حسینی به سر ز عشق
با دوست کی معامله کربلا کند
یک باره پشت پا به سرِ ما سوا زند
تا ز آن میان از این همه خود را سوا کند
آری کسی که کشته او این بود سزاست
خود را اگر به کشته خود خون بها کند
باللّه اگر نبود خدا خون بهای او
عالم نبود در خورِ نعلین پای او (حجةالاسلام نیّر تبریزی)
راسخون
تعداد بازديد : 179
جمعه 16 دی 1390 ساعت: 8:14
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب