آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد

آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد

آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد

آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد

آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد
آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آقای من.... چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟ خدا کند که ببینم رسیدنت را من... ببین چه بر سر من با فراق آوردی منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟ حکایتی شد

آقای من....

چگونه تاب بیارم ندیدنت را من؟

خدا کند که ببینم رسیدنت را من...

ببین چه بر سر من با فراق آوردی

منم اسیر نگاهت,بجا نیاوردی؟

حکایتی شده این جمعه ها و دوری من

شکسته از غم تو شیشه ی صبوری من

کجا پی تو بگردم؟ میان صحرا ها؟

به من به چشم غریبه نگه نکن آقا...

جوان,ولی به خدایت قسم که پیرم من

بعید نیست اگر جمعه ای بمیرم من

دوباره جمعه رسیده ست فرصتم دادی

مرا به جان عزیزت خجالتم دادی

نشسته نام تو بر لب برای دلداری

به روی گردن من حق آب و گل داری

میان بغض گلویم که آه پیدا نیست

بدون تو به خدا ره ز چاه پیدا نیست

قبول,حق تو را خوب ادا نکرده دلم

به عهد بسته ی با تو وفا نکرده دلم

اگر محل ندهی تو خدایی حق اری

اگر که جمعه ی بعدی نیایی حق داری

 

یاسین قاسمی


تعداد بازديد : 137
پنجشنبه 12 تیر 1393 ساعت: 9:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف