نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�

نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�

نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�

نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�

نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�
نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت زهرا نمی شناخت،پیمبر نمی شناخت او دست پخت و نان خودش را همی�

نفرین به این زمانه که حیدر نمی شناخت

زهرا نمی شناخت،پیمبر  نمی شناخت

 

 او دست پخت و نان خودش را همیشه خورد

زهرا کنیز و قنبر و نوکر نمی شناخت

 

 دنیا به درک فاطمه هرگز نمی رسید

آنچه علی شناخت،ابوذر نمی شناخت

 

 او آمده است تا که شفاعت کند ولی

دنیای ما شفیعه ی محشر نمی شناخت

 

او آمده است تا که فدای علی شود

زهرا میان معرکه ها سر نمی شناخت

 

 گیرم چهل هزار نفر بین کوچه بود

زهرای ما سپاه و لشگر نمی شناخت

 

 خود را سپر گذاشت،سپر با پسر گذاشت

دیوار و میخ و لنگه ی یک در نمی شناخت

 

لازم نشد که روی بگیرد ز همسرش

دیگر علی قیافه ی مادر  نمی شناخت

 

اینروزها بحال  علی گریه  می کنم

ساقی کوثر است و کوثر نمی شناخت

 

 این بیت یک گریز به دشت بلا زده است

مانند همسری است که همسر نمی شناخت

 

 زهرا شهید گشت ولی در میان شهر

او را بجز علی کسی آخر نمی شناخت

 

نادر حسینی


تعداد بازديد : 77
دوشنبه 24 اسفند 1394 ساعت: 5:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف