تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�

تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�

تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�

تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�

تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�
تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ هاي حسین آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست *** چه رازي از دل پاکت شن�
تا بوسه ي خنجري به حلقوم نشست

بر نیزه، سر امام مظلوم نشست

تنها نه فقط میان رگ هاي حسین

آن نيز ، به قلب امّ كلثوم نشست

***

چه رازي از دل پاکت شنیدند؟

درون روح بی تابت چه دیدند؟

که زیر سایه ي ا مّ المصائب

تو را اخت المصائب آفریدند

***

آن زینب او، عزیز مردم شده است

این فاطمه اش، ملیکه ي قم شده است

افسوس ! كه نام « امّ كلثوم » فقط

مانند مزار مادرش، گم شده است

شاعر: قاسم صرافان

 


تعداد بازديد : 199
یکشنبه 07 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف