حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟ تا بنگری فغان و نوای شب

حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت

 

ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام

شد بی فروغِ روی تو تاریک خانه ام

ای آرزوی گمشده زهرا، کجاستی؟

تا بنگری فغان و نوای شبانه ام

ای بِنت سید قُرشی، در فراق تو

از دل هزار تیر بلا را نشانه ام

بعد از تو خیر نیست به قاموس زندگی

ترسم که طول عمر شود در زمانه ام

در تنگنای تن شده محبوس روح من

ایکاش مرغ جان بپرد زآشیانه ام

زهرا تو رفتی از غم محنت رها شدی

من بی تو چون پرنده ی گم کرده لانه ام

بعد از تو درد دل به که گویم که همچو تو

باشد شریک درد دل محرمانه ام

پروانه وار بال و پَرم سوخت العجب

کس باخبر نشد ز شرار زبانه ام

زهرا چرا جواب علی را نمی دهی؟

ای باخبر ز سوز دل عاشقانه ام

اندر حیات عاریه، شرمنده ام ز تو

تا دیده ام فتد به، در، و آستانه ام

بر حقّ خود دهم قَسَمت بگذر از علی

بس جور روزگار کشیدی به خانه ام

از تازیانه ساعد سیمین تو شکست

دلخسته من هنوز از آن تازیانه ام

از بهر گریه در غم هجران تو بس است

رنگ پریده ی حسنینت بهانه ام

گَه بر سر مزار تو آیم به خانه، گَه

بهر تسلّی دل زینب روانه ام

جز دانه های اشک تر و لخته های دل

بر مرغکان تو نبوَد آب و دانه ام

 

محمد حسین شهریار


تعداد بازديد : 221
پنجشنبه 14 فروردین 1393 ساعت: 11:40
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط سید مرتضی حسینی در تاریخ 1393/01/16 و 8:49 دقیقه ارسال شده است

سید مرتضی حسینی

با سلام و تشکر از سایت خوبتون
این شعر سروده مرحوم سید رضا حسینی متخلص به سعدی زمان شاعر نامی تبریز می باشد


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف