تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
ز بعد آنکه ببستند دست حیدر را
به پیش دیده ساقی زدند کوثر را
یکی به ضرب غلاف و یکی به ضرب لگد
جدا جدا همه چیدند یاس پرپر را
به تازیانه و سیلی ندیده هیچ امت
که احنرام کتتد دختر پیمبر را
چهار کودک زهرا چو بید لرزیدند
چو در برابرشان می زدتد مادر را
اگر که بود بنا مادری زمین بخورد
چرا نبرد یکی زان میانه دحتر را
نبوذ غنقذ اگر بین کوجه ها زهرا
نمی گداشت ز خانه برند حیدر را
اگرچه ظلم نمودند ولی دگر اینجا
ز روی سر نکشیدتد هیچ معجر را
ولی سلام خدا بر روئس مکشوفه
که سوخته غمشان قلب های مضطر را
پايگاه شعر مذهبي رضيع الحسين عليه السلام
تعداد بازديد : 87
چهارشنبه 13 فروردین 1393 ساعت: 0:44
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب