حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که
حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود و نیمه های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که

حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع)

 

نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود

و نیمه های وجودش میان بستر بود

نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد

که چشم او همه شب تا خود سحر تر بود

زمین نخورده کسی پیش چشم غیرتی اش

یگانه یار غریبان شهر، حیدر بود

علی، علی است میان مدینه تا وقتی...

کنار حضرت مولا، وجود کوثر بود

و  پشت گرمی او در کشاکش سختی

نگاهِ  فاطمیِ دختر پیمبر بود

فدک بهانه شده بود، کینه دیرینه است

تمام نقشه ی شان انتقام خیبر بود

برای قتل علی تیر و نیزه کاری نیست

برای کشتن او راه های بهتر بود...

هجوم و آتش و دود و غلافِ نامردی...

...دو دست بسته و چشمی که سوی دلبر بود

ندای (فضه خُذینی) بلند شد، یعنی...

ز دست رفته...تمامِ امیدِ مادر بود

هنوز فکر و خیالش چقدر آشفته است

به یاد کوچه باریک و حال معجر بود

 


تعداد بازديد : 93
سه شنبه 12 فروردین 1393 ساعت: 10:28
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف