تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
معجرم سوخت سرم سوخت پدر
همه ی بال و پرم سوخت پدر
آتش آمد به ملاقات سرم
از جفا پلک ترم سوخت پدر
نیزه ای بر کمرم رفت فرو
ز سرم تا کمرم سوخت پدر
آتشی از لب بام انداختند
و تمام بدنم سوخت پدر
نیزه ای بر جگرت رفت فرو
جگرت چون جگرم سوخت پدر
آنقدر اشک فشاندی کآخر
جگر کل حرم سوخت پدر
دختری بین شلوغی می گفت
موی های پدرم سوخت پدر
آتشی ظهر عطش آوردند
خیمه ها در نظرم سوخت پدر
سروده : جعفر ابوالفتحی
وبلاگ اشعار مذهبی
www.harame-shah.rozblog.com
تعداد بازديد : 225
پنجشنبه 08 دی 1390 ساعت: 18:18
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب