من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه

من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه

من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه

من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه

من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه
من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
من و این گریه ی خواهی نخواهی سیاهی می رود چشمم سیاهی برای دلخوشیم،گرچه سخت است بکش از سینه آهی گاه گاهی ** وجود کودکانم آب رفته خوشیم با همه
من و این گریه ی خواهی نخواهی

سیاهی می رود چشمم سیاهی

برای دلخوشیم،گرچه سخت است

بکش از سینه آهی گاه گاهی

**

وجود کودکانم آب رفته

خوشیم با همه سیلاب رفته

ندارم چاره ای جز اینکه گویم

کمی آرام مادر خواب رفته

**

گمانم بعد از این مهمان نداریم

عزیزانم گمانم نان نداریم

کنیزت گفت گُلها وقت بازیست

به او گفتند فضه جان نداریم

**

محال است از تو این نا مهربانی

اگرچه پوست روی استُخوانی

دوباره سرفه کن یعنی که هستی

تکانی خور تکانی خور تکانی

**

شده غم همدمِ دیرینه ی تو

ترک افتاده بر آئینه ی تو

بلد بودند من را هم شکستند

شبیه دنده های سینه ی تو

**

نفس می زد تو را می زد مغیره

و قنفذ را صدا می زد مغیره

از این اوضاع چادر خوب پیداست

که با پا بی هوا می زد مغیره

**

غمت از سینه زهرا ریخت بیرون

شبیه موج دریا ریخت بیرون

گره از رو سریت باز کردم

کمی از لخته خونها ریخت بیرون

**

دلت خانم هوای سوختن داشت

و شور زینب و شور حسن داشت

فقط گفتی حسینم وا حسینا

نگفتی کاش محسن هم کفن داشت

شاعر: حسن لطفي

 


تعداد بازديد : 227
دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت: 7:10
نویسنده:
نظرات(2)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط رضارسولی در تاریخ 1392/12/29 و 18:33 دقیقه ارسال شده است

رضارسولی

رباعی عیدنوروز - ایام فاطمیه


عمری است که ما سائل این در هستیم

از روز ازل بیمه ی حیدر هستیم

در سال جدید و لحظه های تحویل

صد شکر سر سفره مادر هستیم.


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف