امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا

امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا

امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا

امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا

امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا
امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام رضا(ع)-شهادت آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود آب کرد آتش آن زهر ز پا تا

امام رضا(ع)-شهادت

 

آمد از راه و کشیده است عبا را به سرش

وای از سینۀ سوزان و دل شعله ورش

همچو شمعی که بسوزد ز شرر آب شود

آب کرد آتش آن زهر ز پا تا به سرش

حجره اش بسکه غم انگیز و ملال آور بود

گرد غم بود که می ریخت ز دیوار و درش

گاه در زیر لبش ذکر خدا می گوید

گاه سوی در حجره ست خدایا نظرش

هم جواد آمده بالین رضا هم زهرا

هم پسر سوخته هم مادر خونین جگرش

پیش مادر نبود طاقت برخاستنش

زیر بار غم و اندوه خمیده کمرش

پسرش دست به سر دارد و  مادر به  کمر

او نظر می کند و خون رود از چشم ترش

دست ظلمی که زده بر رخ زهرا سیلی

پاره کرده ست کنون رشتۀ عمر پسرش

ای «وفائی» ز فلک پیک شهادت آمد

گشت تا گلشن سرسبز جنان همسفرش

 

سید هاشم وفایی

تعداد بازديد : 259
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت: 10:31
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف