وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�

وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�

وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�

وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�

وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�
وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود به خداوند قسم که سر من سالم بود ولی امرو�
وقتی از پیش تو رفتم پر من سالم بود

چادرم ، پوشیه ام ،معجر من سالم بود

حرمتی داشتم و پیکر من سالم بود

به خداوند قسم که سر من سالم بود


ولی امروز ببین بال و پرم ریخته است

معجرم گم شده و موی سرم ریخته است


این چهل روز فقط فکر تنت بودم من

فکر غارت شدن پیرهنت بودم من

فکر انگشت و عقیق یمنت بودم من

یاد در هرم عطش سوختنت بودم من


چقدر پیر شدم موی مرا می بینی ؟

رد شلاق به بازوی مرا می بینی؟


خاطرم هست که بالای سرت غوغا شد

بر سر غارت عمامه ی تو دعوا شد

نیزه ای در دهنت رفت و به زحمت جا شد

شمر از روی تو با خنجر کندش پاشد


مادرم دست به پهلو لب گودال افتاد

وسط کشمکش غارت و جنجال افتاد 


تو نبودی و حرم را به اسارت بردند

کوفه بردن به صد فحش و جسارت بردند

تا که من را وسط خیل جماعت بردند

زیور آلات مرا زود به غارت بردند

سنگ بر دست همه دور و بر ما بودند

آن یتیمان که سر سفره ی بابا بودند


آه در شام به من طعنه بسیار زدند

آه در شام مرا بر سر بازار زدند


بی ابالفضل چهل روز چهل بار زدند

بر سر قیمت ما سگ صفتان جار زدند

خیز از جا که رباب آمده چشمت روشن

زینب از بزم شراب آمده چشمت روشن

شاعر : سید پوریا هاشمی

 


تعداد بازديد : 125
پنجشنبه 28 آذر 1392 ساعت: 6:13
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف