از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �
از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از دشت پربلا و مکانش که بگذریم از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای از انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان �

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم

از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم

یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای

از انحنای قد کمانش که بگذریم

از گم شدن میان بیابان کربلا

یا از به لب رسیدن جانش که بگذریم

تازه به زخم های کف پاش می رسیم

از زخم های گوش و دهانش که بگذریم

حتی زنان شام به حالش گریستند

از حال عمه ی نگرانش که بگذریم

خیلی نگاه حرمله آزار می دهد

از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم

با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کنند

از گوشواره های گرانش که بگذریم

دروازه کودکان بدی داشت لااقل   
 
از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم

در مجلس یزید زبانش گرفته بود

از حرف های سخت و بیانش که بگذریم

حالا به گریه کردن غساله می رسیم

از دستهای زجر و توانش که بگذریم…


شاعر : سعیدپاشازاده


تعداد بازديد : 101
سه شنبه 19 آذر 1392 ساعت: 4:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف