می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�

می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�

می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�

می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�

می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�
می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا به روی دامن من بوده و آن بالایی هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات روی نی هم بروی باز مرا بابایی می وزد از سرِ ز�

 

می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا

 

به روی دامن من بوده و آن بالایی

 

هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات

 

روی نی هم بروی باز مرا بابایی

 

می وزد از سرِ زلفی که به خون آغشتند

 

بوی عطر گل یاس نفس زهرایی

 

عمه ام گفت که در کنج تنورت بردند

 

حال که آمده ای مثل شب رویایی

 

حال که آمده ای از برِ من زود مرو

 

طاقتم نیست بمانم بروی تنهایی

 

خواستی پاک کنی چشم ترم را بابا

 

خواستم بوسه زنی بال و پرم را بابا

قربانی

 


تعداد بازديد : 201
یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت: 19:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف