امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�

امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�

امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�

امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�

امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�
امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود هرس�

امام هادی النقی(ع)-مدح و ولادت

 

آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود

آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود

گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود

هرسو فرشتـه ای به فلك در عبـور بود

آئینـه ای ز نور خـدا داشت شهـر نور

گنجینه ای ز صدق و صفا داشت شهر نور

كروبیان به شـوق قدومش صلا زدند

با هر نفس كه در ره صـدق و صفا زدند

دم از فروغ چهرۀ شمس الضحی زدند

گم كـرده گـان راه وفـا را صــدا زدند

گفتند گر نشاط سماوات بی حد است

فصل ظهـور هـادی آل محمّـد است

خیـز و ببین سُــلالۀ خیــرالأنـام را

آئینـــه ای زلال، ز حُسـن تمــام را

در بـر گـرفتـه است امـامی امـام را

دادنــد بـار عــام تمــام عــوام را

دستی برآر  و عیـدی از آن مقتـدا بگیر

از درگـه جــواد جــواز جــزا  بگیر

او جلـوۀ  همیشه بهــار ولایت است

چـارم علی ز آل رسـول عنایت است

خـورشیـد تابناك سپهر هدایت است

الطاف این امام مبین بی نهایت است

ای تشنه كام لب به لب كوثری بزن

ازچشمۀ كـرامت او سـاغــری بزن

آئینــۀ نجـابت گل هـای نور اوست

مشعل فروز سینۀ سینـای نور اوست

فلك نجـات و گـوهر دریای نور اوست

شمس هدایت همه، معنای نور اوست

این انعكاس نور در آئینــۀ خـداست

معنای نور آیۀ والشمس والضحاست

او را خدای عـزّوُجـل بـرگزیده است

بهر بشـر امـام هُــدا آفـریـده است

وقتی دعای جامعه از او رسیـده است

یعنی زلال وحی از آن گل چكیده است

این كوثر همیشه زلالی كه  جاری است

هرگز خزان ندارد و دائم بهاری است

ایمان شكوفه ایست به گلزار جان او

تقوا نشـانـه ایست ز حُسـن بیـان او

اخـلاص چشمه ایست ز چشم روان او

ایثــار آیتـی ایست  ز درد گــران او

قدرش اگر كه نامتنـاهی است این امام

مجموعۀ صفات الهی است این امام

این است آن امـام كه از نور بـاورش

عطرحیات می دهد انفاس اطهـرش

ظلمت شده اسیر همیشـه به محضـرش

شیـران نشستـه اند همـه در برابرش

در پای آن امـام مبین سـر نهاده اند

سر را به خـاكبـوسی دلبـر نهاده اند

اشكی ز شـوق در قـدم او فشانده ام

خود را به آستـانۀ آن  گل کشانده ام

دل را به راه سامرۀ او نشانده ام

من هرچه خواستم از او ستانده ام

ایـن بـارهم كــرامت او راطلب كنم

بار دگـر بـه درگهش عرض ادب كنم

ای واجب السّــلام نثارت سلام من

شیرین شده ز جـام ولای تو كـام من

نامت همیشه مـوج زنـد در كلام من

تـو بـا خبـر ز حـال منی ای امــام من

چشم«وفائی»است به بخشیدن شما

روز حسـاب دست من و دامـن شما

 

 


تعداد بازديد : 193
سه شنبه 30 مهر 1392 ساعت: 7:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف