ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ

ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ

ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ

ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ

ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ
ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خ

ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي

 

چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟

 

با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خورد

 

از سوي تو اما نه تبسم  ؛  نه ندايي

 

از بس که در انديشه ي تو شعله کشيدم

 

خاکستر حسرت شده ام ؛ نيست دوايي؟

 

آمار تپشهاي دلم را به تو گفتم

 

پرونده شد اندوه من از درد جدايي

 

سوگند به آواي صميمانه ي نامت

 

از عشق فقط قصد من و شعر شمايي

 

هر فصل دلم بي تو ببين رنگ خزان است

 

آغاز کن اي گل ! سفر سبز رهايي

 

من منتظرم !  مرحمتي لطف و نگاهي

 

حيف است رسد مرگ من آقا ! تو نيايي

 

 

کتايون شيخی


تعداد بازديد : 579
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 21:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف