هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر

هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر

هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر

هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر

هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر
هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هر بار بر محاسن خود دست میکشی موی سپید مادرم آید به یاد من حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی امشب بر

 

هر بار بر محاسن خود دست میکشی

موی سپید مادرم آید به یاد من

حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی

امشب برس عزیز دل من به داد من

**

مانند موی خویش دلم را به هم نزیر

خون شستن از سرت چقدر کار میبرد

آن شب بگو چرا وسط غسل مادرم

دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد

**

پا بر زمین مکوب دلم شور میزند

ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است

مرهم برای زخم تو درمان نمیشود

شمشیر با شکاف سر تو چه کرده است

**
شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند

هر دو برای زخم زدن ساخته شدند

در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو

اینها برای کشتن من ساخته شدند

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب بیستم ماه رمضان92


تعداد بازديد : 117
سه شنبه 08 مرداد 1392 ساعت: 1:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف