روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم

روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم

روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم

روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم

روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم
روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
روزگاري پر از صفا بوديم مرد ميدان هر بلا بوديم دورمان هر چه بود خوبي بود از دروغ و ريا جدا بوديم

روزگاري پر از صفا بوديم

مرد ميدان هر بلا بوديم

دورمان هر چه بود خوبي بود

از دروغ و ريا جدا بوديم

بال پروازمان كه وا ميشد

از كران تا كران رها بوديم

دلمان صاف بود و بي كينه

مؤمن و پاك و با خدا بوديم

دلمان دل نبود دريا بود

سر به زير و چه سر به را بوديم

بندگيمان به شرط مزد نبود

به قضا و قدر رضا بوديم

در پي كبر نه ريا هم نه

ولي دنبال كبريا بوديم

نيمه شب جانمازمان پهن و ...

همه مشغول ربنا بوديم

اهل العفو گفتن و توبه

اهل پرهيز از خطا بوديم

صبح هر جمعه عهد مي خوانديم

با مفاتيح آشنا بوديم

كربلا هم اگر نمي رفتيم

زائر مشهد الرضا بوديم

شاعر: محمد حسن بيات لو


تعداد بازديد : 255
جمعه 28 تیر 1392 ساعت: 13:19
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف