رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات

رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات

رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات

رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات

رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات
رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات

رمضان است ماه صوم و صلات

ماه جود و کرامت و خيرات


خانة هر کسي کريم تر است

مي شود کعبه، کعبة حاجات


در مدينه عجب هياهويي است

درِ اين خانه اکثر اوقات


ولي امشب قيامت دگري ست

که چنين جلوه گر شده برکات


حسن بن علي پدر شده است

نذر لبخند قاسمش صلوات


در جمال و جلال و يکتايي

آيه آیه تجلّي حسنات


زمزم و سلسبيل مي‌ نوشند

از لبش جرعه جرعه آب حيات


چشمهايش بهشت اهل ولا

پلک هايش گشوده باب نجات


دست ابن الکريم مي بخشد

به گدايش دوباره برگ برات


امشبي همسفر شدم با ماه

مقصدم کربلاست! بسم الهز


در نگاهت فروغ توحيد است

چشم هايت دو چشمه خورشيد است


هر نگاه پر از صلابت تو

در حرم روشناي اميد است


با تماشاي قامتت، ارباب

پدرت را کنار خود ديده است


کوه عزم و اراده اي قاسم!

در دلت شور عشق، جاويد است


نورِ حُسن و حماسة مولا

بر قد و قامت تو تابيده ست


دمي از رخ نقاب را بردار

پردة آفتاب را بردار


مشق کردي خروش ايمان را

اين شکوه بدون پايان را


آفريدي ميانة ميدان

رزم مولايي نمايان را


پسر تکسوار صبح جمل

زير و رو کرده اي تو ميدان را


صد چو أزرق غبار يک قدمت

بنگر اين لشکر گريزان را


تيغ اگر بر کشي شبيه عمو

به لجام آوري تو طوفان را


قامت تو اگر چه بي زره است

تيغت آن ابروان پر گره است


کام خشکت پر از عسل شده است

چشم تو چشمة غزل شده است


شيوه هاي نبرد حيدري‌ات

طرحي از عرصة جمل شده است


مادرت «إن يکاد» مي خواند

پسر مجتبي چه يل شده است


شوق پرواز را همه ديدند

در نگاهي که بي بدل شده است


در هواي امام لب تشنه

جان فشاني تو مثل شده است


از ازل با خدات يکدله اي

تا وصالش نمانده فاصله اي


راوي داغ تو نسيم شده

پيکرت دشت يا کريم شده


بيکران است وسعت قلبت

داغ هايت اگر عظيم شده


چيزي از پيکرت نمانده دگر

بسکه دلجويي از يتيم شده


همه با اسب هاي تازه نفس!

چقَدَر دشمنت رحيم شده!


اتفاقات تازه اي افتاد

نعل هم آمده سهيم شده


پيکرت در غبارها گم شد

در ميان سوارها گم شد

شاعر: يوسف رحيمي


تعداد بازديد : 179
یکشنبه 23 تیر 1392 ساعت: 4:50
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف