قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی

قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی

قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی

قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی

قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی
قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
قلب غریب همسفرت درد می کند این روزها که بال و پرت درد می کند ریحانه پیش پای علی کم بلند شو پهلوی

قلب غریب همسفرت درد می کند

این روزها که بال و پرت درد می کند

 ریحانه پیش پای علی کم بلند شو

پهلوی مانده بین درت درد می کند

اصلا تکان نخور که به یک جا به جایی ات

جسم نحیف و مختصرت درد می کند

این دستمال بسته به پیشانی تو چیست؟

معلوم می شود که سرت درد می کند

دیدم خودم به چشم خودم بارهای بار

جارو که می کشی کمرت درد می کند

بس است درد بازو پهلو و سینه ات

گریه نکن که چشم ترت درد می کند

.....

سیلی زدند بر تو ولی بس که غیرتی است

انگار صورت پسرت درد می کند

 

شاعر: مهدي صفي يار


تعداد بازديد : 303
پنجشنبه 13 تیر 1392 ساعت: 9:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف