عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش

عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش

عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش

عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش

عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش
عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عرفانی-اخلاقی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم فارغ از خود ش

عرفانی-اخلاقی

 

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم

فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم

همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم، شررى

که به جان آمدم و شهرۀ بازار شدم

درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز

که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم

جامۀ زهد و ریا کَندم و بر تن کردم

خرقۀ پیر خراباتى و هشیار شدم

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد

از دم رند مى آلوده مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یادى بکنم

من که با دست بت میکده بیدار شدم

***

غزل مقام معظم رهبری

 

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی

تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان

دار منصور بریدی همه تن دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر

ای که در قول و عمل شهرۀ بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی

وه که بر مسجدیان نقطۀ پرگار شدی

خرقۀ پیر خراباتی ما سیرۀ توست

امت از گفتۀ در بار تو هشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی

دم عیسای مسیح از تو پدیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم

ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی


تعداد بازديد : 277
پنجشنبه 16 خرداد 1392 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف