امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا

امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا

امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا

امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا

امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا
امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امشب در میخانه، حق است که کوبیدن لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدا

امشب در میخانه، حق است که کوبیدن

لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن

گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدارم

کارم همه شب این است بر گرد تو گردیدن

ای شیر نجف حیدر وی شاه شعف حیدر

خوب است ز دست تو یک بادیه نوشیدن

ای پیر معارج تو وی باب حوائج تو

خوب است چنان باده در خم تو جوشیدن

ای کوه معانی تو ای بانگ ترانی تو

ای پیر و جوانی تو ای عمق پرستیدن

. . .

تو کیستی ای مولا سقا و اباالسقا

استاد ابوفاضل در آب ننوشیدن

چون بر لب آب افتاد زینب چو رباب افتاد

شد رخت اسارت را آماده ی پوشیدن

محمدسهرابی

 


تعداد بازديد : 185
پنجشنبه 02 خرداد 1392 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف