اسرا

اسرا

اسرا

اسرا

اسرا
اسرا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اسرا

قاسم صرافان

امام حسین(ع)-شهادت

 

میاد از سمت افق صدای زنگ قافله

روی صحرا می‌شینه، رد قشنگ قافله

می رسن به جایی که آسمونش رنگ دیگه ست

پیش نهرش یه نیستون با یه آهنگ دیگه ست

میان از اسبا پایین مردا، زنا، دخترکا

که تو باغ دلشون پر می‌زنن شاپرکا

یه عَلم دست یه مَرده که داره صورت ماه

دو حماسه روی ابرو، دو غزل پشت نگاه

(پا می‌شن سینه‌ زنا، سنگین و آروم می‌زنن)

دخترا حلقه زیر خیمه‌ی خانوم می‌زنن

چرا امشب آسمون مشکی‌تره؟ عمه خانوم!

روی شن‌ها عمو خوابش نبره، عمه خانوم!

پدر امشب چرا خار از تو زمین در میاره؟

چرا قنداقه‌ی نو پهلوی مادر می‌ذاره؟

مردا با زمزمه‌ها‌شون شبو روشن می‌کنن

با گل خنده‌هاشون‌ خیمه رو گل شن می‌کنن

شب آخر، عطشو رو لب عاشق، کی ‌دیده؟

خنده و داغو با هم روی شقایق، کی دیده؟

صب شد و آسمون انگار که یه حال دیگه داشت

عشق از قلبای عاشق یه سوال دیگه داشت

نمِ اشکای یه خواهر زمینو آب‌ پاشی کرد

یه برادر با دو دستش تو افق نقاشی کرد

(نوحه خون دم می‌گیره، آسمونو غم می‌گیره

توی این صحرا عجب بارونی نم نم می‌گیره)

حالا تنها یه نفر مونده تو اون عصر کبود

یه مسافر، یه سفر مونده تو اون عصر کبود

می‌ره با اسب سفیدش یه سواری که نگو

با لب تشنه و چشمای خماری که نگو

می گه من رازِ ... ولی هلهله بر پا می‌کنن

میگه من نورِ ... ولی خورشید و حاشا می‌کنن

میگه من  زینت دوشِ ... تیرا مهلت نمی‌دن‌

میگه من خاطره‌ی ... ، شمشیرا مهلت نمی‌دن‌

دشت یک مرتبه ساکت شد و آوایی نداشت

نهر خشکش زده بود، آسمونم نایی نداشت

اون زن بالا بلندی که اومد، خم شد و رفت

دختر خنده به لب، سایه‌ی ماتم شد و رفت

(نوحه خون رفته بود و سینه زنا خسته بودن

دل به آوایی که از دور میومد بسته بودن)


تعداد بازديد : 220
چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت: 19:03
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف