تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
کاش اشکم آبروداری کند
کاش مشکم خیمه را یاری کند
میزنم از بین نخلستان به راه
تا ببندم راه رزم این سپاه
این علم را میکشم بر دوش خود
مشک را چون طفل در آغوش خود
وعده دادم از سکینه تا رباب
میرسانم در حرم یک جرعه آب
نا امید از لطف ایزد نیستم
او سبب سازی کند من کیستم
حال یا رب گر دو دستم شد جدا
کی کنم از دست، مشکم را جدا
عهد بستم با همه اهل حرم
مشک را اینک به دندان میبرم
هر چه بارد تیرهای بیشمار
می کنم با تیر مژگانم شکار
آه یا رب شد امیدم نا امید
بشکند دستی که مشکم را درید
بشکند تیری که فرقم را شکافت
بشکند پایی که بر قتلم شتافت
جان به خاکِ پای مادر میدهم
یا اخا ادرک اخا سر میدهم
تعداد بازديد : 165
جمعه 30 فروردین 1392 ساعت: 1:39
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب