صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود

صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود

صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود

صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود

صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود
صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
صدای ناله تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت دگر چه فرق که پروانه بود

صدای ناله

تمام دفتر شب در تب سحر می سوخت
زنی میان غزلهای شعله ور می سوخت

دگر چه فرق که پروانه بود یا ققنوس
بدان که بال و پری داشت پشت در می سوخت

جز این نبود که می خواست اینچنین باشد
اگر که شعله نشین گشته بود اگر می سوخت

چگونه خم نشود، می شود مگر وقتی
ز میخ داغ چنان شد که تا کمر می سوخت

صدای ناله می آمد ولی نفهمیدم
که مادر است در آتش و یا پسر می سوخت

نه فاطمه ست! که با او در آسمان خدا
نشسته حضرت جبریل بال و پر می سوخت

نه خانه بود نه دریا بگو که اقیانوس
بگو که عرش خدا بود سر به سر می سوخت

حدیث خانه و در هرچه بود آتش بود
چه شد که فاطمه از کوچه بیشتر می سوخت

محسن ناصحی


تعداد بازديد : 135
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 7:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف