شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت

شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت

شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت

شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت

شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت
شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س) افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفت

 

شعر سیرمحمد حسینی برای حضرت زهرا(س)
افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود
از بس که درد دور وبرش را گرفته بود
او زنده مانده بود علی را کمک کند
اما زدرد بال وپرش را گرفته بود
او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود
تیزی میخ در سپرش را گرفته بود
بعد از هجوم فضه به دادش رسیده بود
ای خاک بر سرم کمرش را گرفته بود
بارخت های بچه ی نوزاد گریه داشت
لابد که ماتم پسرش را گرفته بود
دیگر صدای نافله هایش نمیرسید
وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود
یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود را ندید
اشکش امان چشم ترش را گرفته بود
با حرفهاش ریخت دل کودکان او
وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود



تعداد بازديد : 327
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 23:48
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف