رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو

رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو

رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو

رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو

رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو
رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد بابَت که سیل حادثه ها را چو کو

 

رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد

جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد

بابَت که سیل حادثه ها را چو کوه بود

لرزان ز باد داغ و فراقت چو بید شد

بدر رُخَت ز خون سر و خاک کربلا

اول هلال گشت و سپس ناپدید شد

این سو ببین به هلهله این قوم پست را

و آن سو خبر رسیده که اکبر شهید شد

بعد از تو خاک بر سر دنیا که از ستم

روزی چنین به نزد عدو روز عید شد

گفتم چگونه تا به حرم پیکرت بَرَم؟

این قفل را عبای پیمبر کلید شد

شب چهارشنبه، 4 آبان 1390، 28 ذی القعدة 1432

از سید علی احمدی



تعداد بازديد : 147
شنبه 03 فروردین 1392 ساعت: 4:58
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف