چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از

چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از

چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از

چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از

چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از
چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا جسم شریفت را نهان در خاک می کرد از

چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت
آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا

جسم شریفت را نهان در خاک می کرد
از بهر همدردی به مولا، اشک خونین

جاری به دامان شفق، افلاک می کرد
چشم زمان از بهر دفنت آب می ریخت

مهد زمین از غم گریبان چاک می کرد
آهسته آهسته علی از جور امت

شکوه حضور سید للاک می کرد
طفلت حسن، با آنکه خود با بیقراری

غوغای غم، از آه آتشناک می کرد
هردم به رخسار حسینت بوسه می زد

پیوسته اشک زینب را پاک می کرد
زهرا، در آن شب حجم اندوه علی را

غیر از خدا دیگر چه کس ادراک می کرد؟
زهرا تو خود دیدی علی را وقت دفنت

دریای چشم او زخون کولاک می کرد
زهرا تو خود دیدی که (صاعد) بند بندش

در این مصیبت گریه همچون تاک می کرد


آقای محمد علی صاعد (صاعد)


تعداد بازديد : 195
جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 6:37
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف