یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر

یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر

یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر

یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر

یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر
یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم جدِ ما، پیغمبر از ما چهر

یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم
همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم

جدِ ما، پیغمبر از ما چهره پنهان کرد و باز
یادگاری همچو زهرا از پیمبر داشتیم

مادر مظلومه ما نیز رفت از دست ما
مرگ او را کی به این تعجیل باور داشتیم

اندر آن روزی که آتش بر سرای ما زدند
ما در آنجا حال مرغ سوخته پر داشتیم

آمد و رفت از جهان محسن در آن غوغا، دریغ
آرزوی دیدن روی بردار داشتیم

مادر ما، خود زحق می خواست مرگ خویش را
ورنه ما بهرش دعا با دیدۀ تر داشتیم

روزهای آخر عمرش زما رو می گرفت
چون علی، ما هم از این غم دل پراخگر داشتیم

در شب دفنش به ما معلوم شد این طرفه راز
تا ز روی نیلگونش بوسه یی برداشتیم

از کفن دستش بر آمد، جسم ما در برگرفت
جسم او را همچو جان ما نیز در برداشتیم

از فراق روی مادر با پدر هر روز و شب
دو برادر بزم ماتم با دو خواهر داشتیم

با فغان گوید «مؤید» آنچه را «میثم» بگفت
ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم

سید رضا مؤید (مؤید)


تعداد بازديد : 513
جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 6:37
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف