به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم

به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم

به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم

به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم

به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم
به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سر قبرت بم

به مسجد چون روم، بینم عدو را
به یاد آرم غم سیلی او را

چه خوبست ای همه آرام جانم
همیشه بر سر قبرت بمانم

غلامرضا سازگار (میثم)


آن روز که در شراره سنبل می سوخت
بیش از همه، در میانه بلبل می سوخت

آن دم که ز باغ باغبان را بردند
در شعله هنوز غنچه و گل می سوخت

محمد علی مجاهدی (پروانه)


یا فاطمه در سوگ تو، صبرم کم شد
از داغ جگر سوز تو پشتم خم شد

ز آن روز که تازیانه ات زد قنفذ
تاریک به پیش نظرم عالم شد

حسین یاری (یاری)


تو مظهر ذات لا یزالی، زهرا
مجموعه اوصاف کمالی، زهرا

با اینهمه اعتبار، ای طایر قدس
پر سوخته و شکسته بالی زهرا

جواد محدثی


همراه هلال، ماه و اختر هم سوخت
تنها نه صدف سوخت که گوهر هم سوخت

در خانه وحی ز آتش افروزی کفر
فرزند شهید گشت و مادر هم سوخت

سید تقی قریشی (فراز)


در ظلمت شب، شهاب را می شستند
آیینۀ آفتاب را می شستند

در چشمه خون چکان چشمان علی
پیمانه نور ناب را می شستند

اسماعیل پور جهانی


روزی که به باغ سنبل افتاد آتش
در خرمن صبر بلبل، افتاد آتش

یا رب، چه به روز باغبان می امد
وقتی که به دامان گل افتاد آتش

محمد علی مجاهدی (پروانه)


رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد

این خانه، عزاخانه شود بار دگر
هرگاه نگاه خود به در می دوزد

حسین یاری (یاری)


ای خاک ره تو تاج سرها زهرا
ای قبر تو مخفی از نظرها زهرا

تا باب شفاعت تو باز است چه غم
گر بسته شود تمام درها زهرا

شفق


در رتبه ز انبیاء مقدم زهراست
همتای علی مرد دو عالم زهراست

برگوی به آنکه اسم اعظم جوید
شاید که تمام اسم اعظم زهراست

سید رضا مؤیدّ


ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم

یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است
دلسوختۀ عُمر کم فاطمه ایم

رستگار


تعداد بازديد : 123
جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 6:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف