تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
دیده ام خون گشت و یک دریا گریست
در شب یلدای غم تنها گریست
آه، آنشب آسمان غمبار بود
بر غروب زهره زهرا گریست
مثل باران خورده نخل آنشب علی
در خزان عشق، سر تاپا گریست
کنج خانه از غم بی مادری
تا سحرگه زینب کبری گریست
وای من آنشب در و دیوار هم
بر غم تنهایی مولا گریست
اشک در چشمم تلاطم می کند
باید امشب درد را یکجا گریست
محمود شریفی (کمیل)
تعداد بازديد : 147
جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 6:26
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب